{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
زیبایی كه حاضر نیستیم آن را از خواسته های تمدن حذف كنیم، نمونه ای است برای نشان دادن اینكه هدف تمدن، تنها سود بردن نیست
لطیفه ها در حقیقت به این دلیل ساخته می شوند كه مایه ی شادی دیگران گردند و چیزی را كه پیش تر پنهان بود- یا ابراز نگردیده- بیرون بیاورند
ما به طنز نیازمندیم، زیرا هرچه بزرگتر می شویم این آمادگی را پیدا می كنیم كه افرادی ترشروی و غمگین شویم، اما بچه ها به راحتی می خندند
انسانها اكنون در چیرگی بر طبیعت تا جایی پیش رفته اند كه می توانند به كمك آن، یكدیگر را تا آخرین نفر نابود كنند
دگرگونی روح، روندی تكاملی است
زندگی جمعی انسان تنها زمانی امكان پذیر می شود كه افراد زیادی گرد هم آیند كه از یكایك افراد جمع، نیرومندتر و در برابر فرد، یكپارچه باشند
عدالت از لوازم تمدن است، یعنی این ضمانت كه نظام حقوقی استقرار یافته، از این پس به سود فرد شكسته نشود
دانش باید توهم های متافیزیكی، پیشداوری ها و خرافه ها را پشت سر بگذارد، اما مفهوم عقلانیت (یعنی حقیقت، آزادی و عدالت) را به عنوان سنت از نسلی به نسلی منتقل كند
پس از بیراهه های دراز از طریق علوم پزشكی و روان درمانی، دلبستگی من به مسائل فرهنگی بازگشت كه در زمان نوجوانیم – كه تفكر در من هنوز چنان بیدار نشده بود- مرا به سوی خود می كشاند
هر كس كه از هنر تاثیر پذیرفته باشد می داند كه ارزش هنر به مثابه ی سرچشمه ی لذت و تسلی خاطر در زندگانی حدی ندارد
آدمی به كار كمتر گرایش دارد تا به امكانات دیگر خشنود شدن. بیشتر انسانها به اجبار كار می كنند و این فرار طبیعی از كار موجب پیچیده ترین دشواری های اجتماعی می شود
هیچ گاه در برابر رنج، بی شرم تر از زمانی كه عشق می ورزیم و هیچ گاه ناكام تر از زمانی كه ابژه ی عشق را از دست می دهیم نیستیم
لذت بردن از زیبایی، ماهیت احساسی خاص، ملایم و سرمست كننده ای دارد
فایده ی زیبایی روشن نیست. ضرورت فرهنگی آن را نمی توان به آشكارا درك كرد. با وجود این، تمدن نمی تواند از آن چشم پوشی كند
قاعده ای وجود ندارد كه به كار همه بخورد؛ هر كس باید خود راهی بیابد كه او را نجات دهد
كسی كه اهل عمل باشد، از جهان بیرون، كه نیروی خود را با آن می آزماید، دست نمی كشد
زیبایی كه حاضر نیستیم آن را از خواسته های تمدن حذف كنیم، نمونه ای است برای نشان دادن اینكه هدف تمدن، تنها سود بردن نیست
لطیفه ها در حقیقت به این دلیل ساخته می شوند كه مایه ی شادی دیگران گردند و چیزی را كه پیش تر پنهان بود- یا ابراز نگردیده- بیرون بیاورند
ما به طنز نیازمندیم، زیرا هرچه بزرگتر می شویم این آمادگی را پیدا می كنیم كه افرادی ترشروی و غمگین شویم، اما بچه ها به راحتی می خندند
انسانها اكنون در چیرگی بر طبیعت تا جایی پیش رفته اند كه می توانند به كمك آن، یكدیگر را تا آخرین نفر نابود كنند
دگرگونی روح، روندی تكاملی است
زندگی جمعی انسان تنها زمانی امكان پذیر می شود كه افراد زیادی گرد هم آیند كه از یكایك افراد جمع، نیرومندتر و در برابر فرد، یكپارچه باشند
عدالت از لوازم تمدن است، یعنی این ضمانت كه نظام حقوقی استقرار یافته، از این پس به سود فرد شكسته نشود
دانش باید توهم های متافیزیكی، پیشداوری ها و خرافه ها را پشت سر بگذارد، اما مفهوم عقلانیت (یعنی حقیقت، آزادی و عدالت) را به عنوان سنت از نسلی به نسلی منتقل كند
پس از بیراهه های دراز از طریق علوم پزشكی و روان درمانی، دلبستگی من به مسائل فرهنگی بازگشت كه در زمان نوجوانیم – كه تفكر در من هنوز چنان بیدار نشده بود- مرا به سوی خود می كشاند
هر كس كه از هنر تاثیر پذیرفته باشد می داند كه ارزش هنر به مثابه ی سرچشمه ی لذت و تسلی خاطر در زندگانی حدی ندارد
آدمی به كار كمتر گرایش دارد تا به امكانات دیگر خشنود شدن. بیشتر انسانها به اجبار كار می كنند و این فرار طبیعی از كار موجب پیچیده ترین دشواری های اجتماعی می شود
هیچ گاه در برابر رنج، بی شرم تر از زمانی كه عشق می ورزیم و هیچ گاه ناكام تر از زمانی كه ابژه ی عشق را از دست می دهیم نیستیم
لذت بردن از زیبایی، ماهیت احساسی خاص، ملایم و سرمست كننده ای دارد
فایده ی زیبایی روشن نیست. ضرورت فرهنگی آن را نمی توان به آشكارا درك كرد. با وجود این، تمدن نمی تواند از آن چشم پوشی كند
قاعده ای وجود ندارد كه به كار همه بخورد؛ هر كس باید خود راهی بیابد كه او را نجات دهد
كسی كه اهل عمل باشد، از جهان بیرون، كه نیروی خود را با آن می آزماید، دست نمی كشد
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}